امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۳۸: نگار من که ز جنبیدن صبا خفته ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگار من که ز جنبیدن صبا خفته ست بگوی بهر دلم، ای صبا، کجا خفته ست؟ درین غمم که مبادا گره به تار بود بر آن حریر که آن یار بی وفا خفته ست بیا بگوی که باز از چه زنده ای و هنوز مگر که فتنه آن چشم پر بلا خفته ست؟ مخسپ ایمن کز گور عاشقان آواز همی رسد که مپندار خون ما خفته ست کسی که دعوی بیداری خرد کرده ست به یک نظاره تو دیده ام به جا خفته ست به خانمان همه کس خواب زندگی دارد جز آنکه او ز هم آغوش خود جدا خفته ست حساب وصل مدان، خسروا، اگر شیرین به خواب در بر فرهاد مبتلا خفته ست امیر خسرو دهلوی