کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    امشب که چشم من به ته پای او بخفت

    جان رخ نهاده بر رخ زیبای او بخفت

    شب تا به صبح دیده من بود و پای او

    چشمم نخفت هیچ، ولی پای او بخفت

    مردم ز دیده در طلبش رفت و آن نگار

    از راه دیگر آمد و بر جای او بخفت

    با هر مژه عتاب دگر داشتم، و لیک

    سر مست بود، نرگس رعنای او بخفت

    از رشک تا به صبح نخفتم که جعد او

    پیچیده در میانش و بالای او بخفت

    آن جعد تیره پشت به من کرد و رو بتافت

    کاندر رهش ز بهر چه مولای او بخفت؟

    نومید باد دیده خسرو ز روی او

    گر چشم من شبی به تمنای او بخفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha