کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زلف به ظلم گر چه جهانی فرو گرفت

    نتوان همه جهان به یکی تار مو گرفت

    در ماهتاب دوش خرامان همی شدی

    ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت

    من چون کنم که روی دگر خوش نمی کند

    این چشم رو سیه که به روی تو خو گرفت

    وقتی زبان طعن گشادم به بیدلی

    اینک دل خراب مرا حق او گرفت

    بوسیدم آن لب و ز شکر می ماند سخن

    یعنی بخواهد این نمکم در گلو گرفت

    ساقی، بیار می که چنان سوخت دل ز عشق

    کز سوز این کباب همه خانه بو گرفت

    ای پرده پوش قصه من، بگذر از سرم

    کاین سرگذشت من همه بازار و کو گرفت

    بس پارسا که از هوس شاهدان مست

    در میکده در آمد و بر سر سبو گرفت

    جان برده بود خسرو مسکین ز نیکوان

    عشق تو ناگهانش در آمد، فرو گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha