امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰۰: زلف به ظلم گر چه جهانی فرو گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف به ظلم گر چه جهانی فرو گرفت نتوان همه جهان به یکی تار مو گرفت در ماهتاب دوش خرامان همی شدی ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت من چون کنم که روی دگر خوش نمی کند این چشم رو سیه که به روی تو خو گرفت وقتی زبان طعن گشادم به بیدلی اینک دل خراب مرا حق او گرفت بوسیدم آن لب و ز شکر می ماند سخن یعنی بخواهد این نمکم در گلو گرفت ساقی، بیار می که چنان سوخت دل ز عشق کز سوز این کباب همه خانه بو گرفت ای پرده پوش قصه من، بگذر از سرم کاین سرگذشت من همه بازار و کو گرفت بس پارسا که از هوس شاهدان مست در میکده در آمد و بر سر سبو گرفت جان برده بود خسرو مسکین ز نیکوان عشق تو ناگهانش در آمد، فرو گرفت امیر خسرو دهلوی