کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن ترک نازنین که جهانی شکار اوست

    دلها اسیر سلسله مشکبار اوست

    اندیشه نیست گر طلب جان کند زمن

    اندیشه من از دل نااستوار اوست

    بادا بقای زلف و رخ و قامت و لبش

    یک جان من که سوخته هر چهار اوست

    آن ناخدای ترس، همه روز مست ناز

    دیوانه چو من همه شب در خمار اوست

    گر دل برد ز دست ببر گو که حق اوست

    ور جان کند شکار بکن گو که کار اوست

    دل شد ز دست و سوز دلم ماند، هم خوشم

    کاین داغ در درونه من یادگار اوست

    خونم که آب می کنی، ای دیده، رنج نیست

    لیکن میا ز دیده که آنجا گذار اوست

    ما را ز آرزوی لبت جان به لب رسید

    ای بخت، آنکه همچو تویی در کنار اوست

    خسرو، گرت خیال پرستش امان دهد

    زنهارش استوار نداری که یار اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha