به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
باز آن حریف بر سر سودای دیگرست
هر ساعتی به خون منش رای دیگرست
دل برده رخ به پرده نهان می کند ز من
این وجه جز به مرده تقاضای دیگرست
راضی نمی شود به دل و دیده هجر او
این دزد در تفحص کالای دیگرست
پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک
من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
خارادل است یار، دلی کاندهش کشد
آن را تو دل مگوی که خارای دیگرست
دیوانه گشت خلق که از سحر چشم او
هر دم به شهر فتنه و غوغای دیگرست
از بهر آنکه دست نماید به جاودان
هر ساعدیش را ید بیضای دیگرست
به گر به بوسه ای بخرد زرد روییم
کیش زعفران نه در خور حلوای دیگرست
خسرو به یک نظاره رویش ز دست شد
وین دیده را هنوز تمنای دیگرست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.