امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰۵: آن ترک نازنین که جهانی شکار اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن ترک نازنین که جهانی شکار اوست دلها اسیر سلسله مشکبار اوست اندیشه نیست گر طلب جان کند زمن اندیشه من از دل نااستوار اوست بادا بقای زلف و رخ و قامت و لبش یک جان من که سوخته هر چهار اوست آن ناخدای ترس، همه روز مست ناز دیوانه چو من همه شب در خمار اوست گر دل برد ز دست ببر گو که حق اوست ور جان کند شکار بکن گو که کار اوست دل شد ز دست و سوز دلم ماند، هم خوشم کاین داغ در درونه من یادگار اوست خونم که آب می کنی، ای دیده، رنج نیست لیکن میا ز دیده که آنجا گذار اوست ما را ز آرزوی لبت جان به لب رسید ای بخت، آنکه همچو تویی در کنار اوست خسرو، گرت خیال پرستش امان دهد زنهارش استوار نداری که یار اوست امیر خسرو دهلوی