کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا دیده در جمال تو دیدن گرفته است

    خونابه ها ز چشم چکیدن گرفته است

    مهر و مه است در نظرم کم ز ذره ای

    تا خاک آب دیده کشیدن گرفته است

    چون کرده ایم نسبت گل با جمال او

    دل هم ز شوق جامه دریدن گرفته است

    کی پند و اعظم بنشیند به گوش دل

    گوشم که خواری تو شنیدن گرفته است

    در جان هزار گونه جراحت پدید شد

    لب را به قهر ما چو گزیدن گرفته است

    دل را هوای شربت و آب زلال نیست

    در عاشقی چو زهر چشیدن گرفته است

    تا گفته ای که جانب خسرو همی روم

    اشکش ز دیده پیش دویدن گرفته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha