به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
شب نیست کز تو بر سر هر کو نفیر نیست
و اندیشه تو در دل برنا و پیر نیست
صد سر فدای پای تو باد، ار چه در حرم
تو می روی و خون کست پایگیر نیست
بی رحم وار چند زنی غمزه بر دلم
وه کاین دل است آخر و آماج تیر نیست
عطار، گو ببند کان را که من ز دوست
بویی شنیده ام که به مشک و عبیر نیست
ای آنکه کوشش از پی سامان من کنی
بگذار کاین خرابه عمارت پذیر نیست
زلف بتان به گردن شیران نهد کمند
آزاد آن دلی که بدین بند اسیر نیست
در فتنه و بلا چه کند، گر نه اوفتد
خسرو کش از نظاره خوبان گزیر نیست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.