کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب و روز می بنالم ز جفای چشم مستت

    چه کنم که در نگیرد به دل ستم پرستت

    به خم کمند زلفت همه عالم اندر آمد

    به چه سان رهم ز بندت، به کجا روم ز دستت

    دل من به خاک جویی و نیابیش از این پس

    که بماند پای در گل ز غبار زلف پستت

    همه وقت شست زلفت من خسته را چو آتش

    تو چه می کشی نگویی، که چنین خوش است شستت

    چو گشایی و ببندی به خمار چشم نرگس

    شکند هزار توبه ز یکی گشاد دستت

    ز دلم به باغ حسنت همه باد تند خسپد

    تویی، ار چه شاخ نازک، نتوان بدین شکستت

    نبود فسردگان را سر دوستکامی ما

    که ز خون دیده باشد می عاشقان مستت

    نبود همیشه خوبی، ز برای چشم بد را

    تو زکوة حسن باری بده این زمان که هستت

    نفسی نشین و دل ده که برفت جان خسرو

    بگشاد چشم تیری که ز نوک غمزه خستت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha