کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز شب آمد و خواب از سر من بیرون رفت

    تا شبم چون گذرد، روز ندانم چون رفت

    مونسم نیست به جز گوشه غم بی تو، از آنک

    هر که آمد ز پی دیدن من محزون رفت

    سر به بالین ننهادم ز فراق تو شبی

    که نه تا روز به بالین ز دو چشمم خون رفت

    این نثاریست که جز خاک قبولش نکند

    بر درت هر چه ازین دیده در مکنون رفت

    دو خداوند به یک خانه موافق نبود

    تو درون آمدیم در دل و جان بیرون رفت

    من نه تنهایم در عهد تو بیدل مانده

    که دل شهری ازان نرگس پر افسون رفت

    مرگ فرهاد نه آن بود هلاک شیرین

    که برایشان ز جدایی غم و درد افزون رفت

    کشتن این بود که شیرین سوی فرهاد گذشت

    مردن آن بود که لیلی به سر مجنون رفت

    همه را داغ کند یا رب و در او نرسد

    یا رب خسرو کز دست تو بر گردون رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha