کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزگاریست که در خاطرم آشوب و فلانست

    روزگارم چو سر زلف پریشانش از آنست

    در همه شهر چو افسانه بگفتند زن و مرد

    قصه ما که برانیم که از خلق نهان است

    همچنان در عقب روی نکو می رودم دل

    گر همی خواند، وگرنه، چه کند، موی کشانست

    گنه از جانب ما می کند و می شکند عهد

    هر چه فرماید، گر چه نه چنانست، چنانست

    حاکم است، ار بکشد، ور نکشد، یا بنوازد

    چه کنم، بر سر مملوک خودش ترک روانست

    ما همانیم که بودیم و ز یادت به ارادت

    یار مشکل همه آنست که با ما نه همانست

    می رود غافل و آنگه نکند نیز نگاهی

    زان که خسرو ز پیش نعره زنان جامه درانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha