به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن که زلف و عارض او غیرت روز و شب است
جان من از مهر و ماه روش هر دم در تب است
رشک عناب است یا خود پسته خندان او
سیب سیمین است خود یا آن ترنج غبغب است
باز ابر چشم من بسیار باران شد، مگر
ماه خرمن سوز من امشب به قلب عقرب است؟
بس که فریادم شب هجران به گردون می رود
قدسیان را از تظلم کار یارب یارب است
می شمارم هر شبی اختر از آب چشم و صبح
نیست روشن کاختر بختم کدامین کوکب است
ساقیا، بر لب رسان جامی و آنگه ده به ما
زانکه ما را چون قدح از تشنگی جان بر لب است
ترک هر مذهب گرفتم، زانکه نزد پیر دیر
ذکر مذهب لاابالی زاختلاف مذهب است
ما و مجنون در ازل نوشیده ایم از یک شراب
در میان ما ازان رو اتحاد مشرب است
لاف دانایی مزن خسرو مگر دیوانه ای
در دبستانی که پیر عقل طفل مکتب است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.