امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۰۳: آن که زلف و عارض او غیرت روز و شب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که زلف و عارض او غیرت روز و شب است جان من از مهر و ماه روش هر دم در تب است رشک عناب است یا خود پسته خندان او سیب سیمین است خود یا آن ترنج غبغب است باز ابر چشم من بسیار باران شد، مگر ماه خرمن سوز من امشب به قلب عقرب است؟ بس که فریادم شب هجران به گردون می رود قدسیان را از تظلم کار یارب یارب است می شمارم هر شبی اختر از آب چشم و صبح نیست روشن کاختر بختم کدامین کوکب است ساقیا، بر لب رسان جامی و آنگه ده به ما زانکه ما را چون قدح از تشنگی جان بر لب است ترک هر مذهب گرفتم، زانکه نزد پیر دیر ذکر مذهب لاابالی زاختلاف مذهب است ما و مجنون در ازل نوشیده ایم از یک شراب در میان ما ازان رو اتحاد مشرب است لاف دانایی مزن خسرو مگر دیوانه ای در دبستانی که پیر عقل طفل مکتب است امیر خسرو دهلوی