به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
که ره نمود ندانم قبای تنگ ترا
که در کشید به بر سرو لاله رنگ ترا
چنین که چشم ترا خواب بسته می دارد
که باز دارد ازین خواب چشم شنگ ترا
نمی گذارد دنبال چشم تو سرمه
قوی به گوشه نهاده ست نام و ننگ ترا
خدنگ غمزه ازان دیده می کند روشن
کنون که دیده سپر ساختم خدنگ ترا
چه گویمت که دل تنگ تو کرا ماند
اگر تو خورده نگیری دهان تنگ ترا
کرشمه های تو از بس که هست نازآمیز
نه آشتی تو داند کسی، نه جنگ ترا
دل قویست مرا در غم و عجب سنگی
که طاقت آرد زخم دل چو سنگ ترا
ز من به پاسخ شیرین و تلخ جان می بر
که در من است اثر شکر و شرنگ ترا
به بوسه عذر چه گویی، تنم مگر چوبی ست
که راهوار کند چوب پای لنگ ترا
دو چشم خسرو ازین پس خیال آن خط سبز
کزین دو آینه نتوان زدود زنگ ترا
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.