کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جفا کز وی برین جان زبون رفت

    نگویم، گر چه از گفتن فزون رفت

    هم اول روز کامد پیش چشمم

    ز راه دیده در جانم درون رفت

    نه من مرده نه زنده، زان که هر بار

    که او آمد به دل جانم درون رفت

    خطش آغاز شد، بیچاره جانم

    نرفت از پیش این خواهد کنون رفت

    دلم می گفت از او شب سرگذشتی

    همه شب تا به روز از دیده خون رفت

    همین دانم خبرگاه سحرگاه

    ز بیهوشی نمی دانم که چون رفت

    نشد از جادویی هم زان خسرو

    همه عمرش به تعویذ و فسون رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha