به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دیوانه شدم در آرزویت
ای چشم جهانیان به رویت
جان تو که بد شده ست حالم
وان بد همه از رخ نکویت
دی روی تو دیدم و نمردم
شرمنده بمانده ام ز رویت
بوی خوشم آید از تو در جیب
گل داری یا همین است بویت
پرسی که چگونه ای ز من دور؟
دور از تو چه پرسیم، چو مویت
خاک تن من سرشته چونست
در خور نشد آب ازین سبویت
ماییم و تحیر و خموشی
وافاق همه به گفت و گویت
گفتی تو که آب خوردن آور
امروز به دیده ام چو جویت
خسرو به کمند تو اسیر است
بیچاره کجا رود ز کویت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.