کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وقتی غباری زاستان بفرست سوی چاکرت

    تا کی تهی چشم کند با دیده ام خاک درت

    دستی بده، ای آشنا، درماندگان را، چون که شد

    غرقه به هر یک قطره خوی صد دل به رخسارترت

    دریافتم دل دزدیت، از غمزه غماز تو

    آن پرده ما باز شد، چون گشت پیدا گوهرت

    ای ابر، گه گاهی بگو آن چشمه خورشید را

    در قعر دریا خشک شد از تشنگی نیلوفرت

    گر چه ز رحمت آیتی شبها عذابی بر دلم

    از بس که آیات الم خوانم همه شب از برت

    آخر کم از نظاره ای از دور در نخل قدت

    دست امیدم کوتهست از شاخ سبز نوبرت

    در بند پروازست جان، بگذار سیرت بنگرم

    زینسان که بینم حال خود مهمان که بینم دیگرت

    میکن جفا تا پیش تو می ریزم از دیده گوهر

    زیرا که تو زیبا رخی زین به نباشد زیورت

    گویی به خنده، خسروا، زان توام، گر چه نه ای

    تسکین جان خویش را ناچار دارم باورت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha