امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۶: جفا کز وی برین جان زبون رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جفا کز وی برین جان زبون رفت نگویم، گر چه از گفتن فزون رفت هم اول روز کامد پیش چشمم ز راه دیده در جانم درون رفت نه من مرده نه زنده، زان که هر بار که او آمد به دل جانم درون رفت خطش آغاز شد، بیچاره جانم نرفت از پیش این خواهد کنون رفت دلم می گفت از او شب سرگذشتی همه شب تا به روز از دیده خون رفت همین دانم خبرگاه سحرگاه ز بیهوشی نمی دانم که چون رفت نشد از جادویی هم زان خسرو همه عمرش به تعویذ و فسون رفت امیر خسرو دهلوی