به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مرا وقتی دلی آزاد بوده ست
درونم بی غم و جان شاد بوده ست
نمک زد شوخی اندر جان و نو کرد
جراحتها که در بنیاد بوده ست
چه خوش بوده ست عقل مصلحت جوی
که چندی زین بلا آزاد بوده ست
نگارا، هیچ گاهی یاد داری
کزین بیچارگانت یاد بوده ست
شب آمد، باد برد از جای خویشم
که بوی زلف تو با باد بوده ست
به فریادت بخواندم دی و مردم
که جانم همره فریاد بوده ست
جفا کش خسروا، گر دوست پیوست
نصیب عاشقان بیداد بوده ست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.