کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من زبهرت دوست دارم جان عشق اندیش را

    کز سگان داغ او کردم دل درویش را

    وقت را خوش دار بر روی بتان، چون رفتنی ست

    یاد کن آخر فرامش کشتگان خویش را

    عقل اگر گوید که عشق از سر بنه، معذور دار

    دور کن از سر، ز هم عقل خیال اندیش را

    جان فدای دوست کن، کم زان زن هندونه ای

    کز وفای شوی در آتش بسوزد خویش را

    درد گنج راحت است، ار مرده یابی طبع را

    داغ عین مرهم است، ار پخته بینی ریش را

    من دل و دیده نخواهم داشتن باری دریغ

    تیر تا باقی بود ترکان کافر کیش را

    خسروا، گر انگبین می خواهی از شکر لبان

    اول اندر کام شیرین کن زبان خویش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha