کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی روی تو خوش کردم من تلخی هجران را

    با شربت دیدارت بدخو نکنم جان را

    از بس که دل خلقی گم شد به زنخدانت

    خون پر شود ار کاوند آن چاه زنخدان را

    دی شانه زدی گیسو، افتاد بسی دلها

    گرد آر دمی آخر دلهای پریشان را

    در جیب وجود کس نگذاشته ای نقدی

    یک لطف بکن زین پس مگشای گریبان را

    تو می روی و دلها دنبال دوان هر سو

    چون خلق که بشتابد نظاره سلطان را

    بدبخت دلی دارم، دیوانه بت رویان

    یا رب که مباد این دل هندو و مسلمان را

    گویند که از خوبان بدنام شدی خسرو

    چون دل نکند فرمان، خسرو چه کند آن را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha