امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۱: که ره نمود ندانم قبای تنگ ترا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که ره نمود ندانم قبای تنگ ترا که در کشید به بر سرو لاله رنگ ترا چنین که چشم ترا خواب بسته می دارد که باز دارد ازین خواب چشم شنگ ترا نمی گذارد دنبال چشم تو سرمه قوی به گوشه نهاده ست نام و ننگ ترا خدنگ غمزه ازان دیده می کند روشن کنون که دیده سپر ساختم خدنگ ترا چه گویمت که دل تنگ تو کرا ماند اگر تو خورده نگیری دهان تنگ ترا کرشمه های تو از بس که هست نازآمیز نه آشتی تو داند کسی، نه جنگ ترا دل قویست مرا در غم و عجب سنگی که طاقت آرد زخم دل چو سنگ ترا ز من به پاسخ شیرین و تلخ جان می بر که در من است اثر شکر و شرنگ ترا به بوسه عذر چه گویی، تنم مگر چوبی ست که راهوار کند چوب پای لنگ ترا دو چشم خسرو ازین پس خیال آن خط سبز کزین دو آینه نتوان زدود زنگ ترا امیر خسرو دهلوی