کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برقع برافگن، ای پری، حسن بلاانگیز را

    تا کلک صورت بشکند این عقل رنگ آمیز را

    شب خوش نخفتم هیچ گه زان دم که بهر خون من

    شد آشنایی با صبا آن زلف عنبربیز را

    دانم قیاس بخت خود کم رانم از زلف سخن

    لیکن تمنا می کنم فتراک صید آویز را

    بگذشت کار از زیستن، خیز، ای طبیب خیره کش

    بیمار مسکین را بگو تا بشکند پرهیز را

    پر ملایک هیزم است آنجا که عشقت شعله زد

    شرمت نیاید سوختن خاشاک دودانگیز را

    چون خاک گشتم در رهت، چون ایستادی نیستت

    باری چو بر ما بگذری آهسته ران شبدیز را

    شد عشق جانم را بلا، بی غمزه چشم صنم

    قصاب ما نامهربان چه جرم تیغ تیز را

    عیاری ما را رسن دور است ازان کنگر، ولی

    این اشک شبرو را بگو، آن ناله شب خیز را

    بو کز زکوة حسن خودبینی به خسرو یک نظر

    اینک شفیع آورده ام این دیده خونریز را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha