کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را

    آخر به پرسشی هم جاییست مردمی را

    غمزه زنان چنین هم بی رحم وار مگذر

    دانی که هست آخر جانی هر آدمی را

    آن دم که من به یادت میرم به گوشه غم

    روح اللهم نباید از بهر همدمی را

    از جان خویشتن هم رازت نهفته دارم

    زیرا که می نشاید بیگانه محرمی را

    از شاخ عیش ما را برگی نماند برجا

    گویی خزان در آمد گلزار خرمی را

    با هر غمی که آید راضی شو، ای دل، آن را

    ما را نیافریدند از بهر بی غمی را

    زان ره که تو گذشتی چون سرو خوش خرامان

    خسرو به یاد پایت می بوسد آن زمی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha