کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیم است که سودایت دیوانه کند ما را

    در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

    بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری

    ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

    در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد

    زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را

    زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده

    زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را

    زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم

    مشاطه به جای مو در شانه کند ما را

    من می زده دوشم شاید که خیال تو

    امروز به یک ساغر مستانه کند ما را

    چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو

    بر آتش روی تو پروانه کند ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha