به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
حسابی نیست با وحشت جنونکامل ما را
مگرلیلی به دوش جلوه بندد محمل ما را
محبت بسکه بوداز جلوه مشتاقان این محفل
بهتعمیرنگه چون شمع برد آب وگل ما را
ندارد گردن تسلیم بیش از سایهٔ مویی
عبث بر ما تنککردند تیغ قاتل ما را
غبار احتیاج امواج دریا خشک میسازد
عیارکم مگیرید آبروی سایل ما را
صفای دل به حیرت بست نقش پردهٔ هستی
فروغ شمعکام اژدها شد محفل ما را
ادبگاه وفا آنگه برافشانی، چه ننگ است این
تپیدن خاک بر سرکرد آخر بسمل ما را
دل از سعی امل بر وضع آرامیده میلرزد
مبادا دوربینی جاده سازد منزل ما را
شکست آرزو زین بیش نتوان درگره بستن
گرانجانی ز هر سو بر دل ما زد دل ما را
ز خشکیهای وضع عافیت تر میشود همت
عرق ایکاش در دریا نشاند ساحل ما را
تمیز از سایه ممکن نیست فرق دود بردارد
به روی شعلهگر پاشی غبارکاهل ما را
حباب پوچ از آب گهر امیدها دارد
خداوندا به حق دل ببخشا بیدل ما را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.