کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبحدم سیاره بال افشاند از دامان شب

    وقت پیری ریخت از هم عاقبت دندان شب

    اشک حسرت لازم ساز رحیل فتاده است

    شبنم صبح است آثار نم مژگان شب

    برنمی‌آید بیاض چشم آهو از سواد

    صبح اقبال جنونم نشکند پیمان شب

    در هوای دود سودا هوشم از سر رفته است

    آشیان از دست داد این مرغ در طیران شب

    در خم آن‌زلف خون‌شد طاقت‌دلهای چاک

    صبح ما آخرشفق‌گردید در زندان شب

    با جمالش داد هرجا دست بیعت‌آفتاب

    طرهٔ مشکین او هم تازه‌کرد ایمان شب

    از حوادث فیض معنی می‌برند اهل صفا

    می‌فروزد شمع صبح از جنبش دامان شب

    مژده‌ای ذوق گرفتاری که بازم می‌رسد

    نکهت زلف‌کسی از دشت مشک‌افشان شب

    خط او بر صبح پنداری شبیخون‌نامه‌ای‌سث

    روی او فردی‌ست‌گویی د‌ر شکست‌شان شب

    لمعهٔ صبحی‌که می‌گویند د‌ر عالم‌کجاست

    اینقدرها خواب غفلت نیست جزبرهان شب

    گوشه‌گیر وسعت‌آباد غبار جهل باش

    پرده‌پوش یک جهان عیب است هندستان شب

    بیدل ازپیچ وخم زلفش رهایی مشکل است

    برکریمان سهل نبود رخصت مهمان شب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha