کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به سعی یأس نفس خامشی بیان‌ گردید

    به خود شکستن دل سرمهٔ فغان ‌گردید

    در این زمانه ز بس طبع دون رواج‌ گرفت

    عنان کسب کمالات سوی نان گردید

    گهر به علت خودداری از محیط جداست

    نباید این همه بر طبعها گران ‌گردید

    چو شعله وحشت ما حیله ‌ساز عافیتی‌ست

    به هر کجا پر ما ریخت آشیان ‌گردید

    بهار چشمک رنگی نیاز وحشت داشت

    شرار کاغذ ما نیز گلفشان گردید

    در آن بساط ‌که دل محمل تپش آراست

    شکستن جرس اشک کاروان گردید

    چو صبح نیم ‌نفس‌ گر ز زندگی باقیست

    برون ز گرد کدورت نمی‌توان‌گردید

    به روزگار مثل‌گشت بی‌زبانی من

    خموشی آنهمه خون شد که داستان‌ گردید

    جهان حادثه از وضع من ‌گرفت سبق

    بقدر گردش رنگ من آسمان ‌گردید

    چو طفل اشک مپرس از رسایی طبعم

    ز خود گذشتم اگر درس من روان ‌گردید

    عدم سراغ جهان تحیرم بیدل

    غبار من به هوای که ناتوان‌گردید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha