به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بسکه افتادهست باغ آبرو نایاب گل
ذوق عشرت آبگردد تا کند مهتاب گل
زبن طلسم رنگ و بو سامان آزادی کنید
نیست اینجا غیر دامن چیدن از اسباب گل
هرزهگویی چند؟ لختی گرد خود گردیدنی
شاخسار موج هم میبندد ازگرداب گل
هرکجا شمع جمال او نباشد جلوهگر
دیدهها تا جام صهبا دارد از مهتاب گل
بسکه خوبان از جمالت غرق خجلت مردهاند
در چمن مشکل اگر آید به روی آب گل
از صلای ساغر چشم فرنگی مشربت
بر لب زاهدکند خمیازه تا محرابگل
نوبهاری هست مفت عشرت ای سوداییان
رشتهٔ ساز جنون را میشود مضراب گل
مست خاک ما کمینگاه بهار حیرتست
بعد ازبن خواهد فشاند در ره احباب گل
راحت ما را همان پرواز بالین پر است
در نقاب اضطراب رنگ دارد خواب گل
در همه اوقات پاس حال باید داشتن
ننگ هشیاریست کز مستان کند آداب گل
شوخی اظهار آخر با مزاج ما نساخت
آتشی در طبع رنگ است و ندارد تاب گل
عمرها شد شوخی دیده خرامی کردهام
میکند از چشم من بیدل همان سیماب گل
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.