کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به نقش سخت رویی‌های مردم بس‌که حیرانم

    رگ سنگست همچون جوهر آیینه مژگانم

    گلی جز داغ رسوایی در آغوشم نمی‌گنجد

    ز سر تا پا چو جام باده یک چاک‌گریبانم

    حباب از پیرهن آیینه داری می‌کند روشن

    به پوشش ساختم تا اینقدرکردند عریانم

    اگر بنیاد مینا خانهٔ ‌گردون به سنگ آید

    منش در چشم همت یک شکست اشک می‌دانم

    چراغ ‌کشته دودش زیر دست داغ می‌باشد

    ز نقش پا فروتر می‌تپد گرد بیابانم

    قیامت داشت بی‌روی تو شمع انجمن بودن

    گدازم آب زد تا سوختن‌گردید آسانم

    ندارم در دبستان محبت شوق بیکاری

    به یادت سطر اشکی می‌نویسم ناله می‌خوانم

    تماشا مشربم از ساز راحتها چه می‌پرسی

    جهان افسانه‌گردد تا رسد مژگان به مژگانم

    به تدبیر جنونم ره ندارد حکم مستوری

    چو مغز پسته هر چند استخوان باشدگریبانم

    عرق پیمای شبنم چون سحر عمریست می‌تازم

    ندارم آنقدر آبی‌ که ‌گرد خویش بنشانم

    درین محفل مبادا از زبان‌گردن‌کشم بیدل

    چو شمع از فیض خاموشی‌گریبان ساز دامانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha