کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به طبع مقبلان یارب‌کدورت را مده راهی

    براین ‌آیینه‌ها مپسند زنگ تهمت آهی

    چراغ ابلهان عمری‌ست می‌سوزد درین محفل

    چه باشد یک شرر بالد فروغ طبع آگاهی

    جهان آیینهٔ وهم است و این طوطی سرشتانش

    نفس پرداز تقلیدند و می‌گویند اللهی

    پر است آفاق از غولان آدم رو چه سازست این

    به این بی‌حاصلان یا دانشی یا مرگ ناگاهی

    به حیرتگاه وصل افسون هجران عالمی دارد

    فراموشی نصیبم کن مگر یادت کنم گاهی

    تپش‌ها دارم و از آشیان بیرون نمی‌آیم

    به این انداز مژگان هم ندارد بال‌ کوتاهی

    به خاک آستانت چون هلال از بس‌که‌ گم‌ گشتم

    جبینی یافتم در نقش پیشانی پس از ماهی

    ندانم مژدهٔ وصل که دارد انتظار من

    که حسرت سخت گلبازست با گرد سر راهی

    چراغ عبرت من از گداز شمع شد روشن

    بغیر از زندگانی نیست اینجا داغ جانکاهی

    به تنگیهای دل یک غنچه نتوان نقش بست اینجا

    شکستم رنگ تا تغییر دادم بستر آهی

    ببینم تا کجاها می‌برد فکر خودم بیدل

    به رنگ شمع امشب در گریبان کنده‌ام چاهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha