کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گه به رو می‌دوی و گاه به سر می‌آیی

    نیستی اشک چرا اینهمه ‌تر می‌آیی

    درد فرصت ز هجوم املت باز نداشت

    سنگها بسته به دامان شرر می‌آیی

    زین تخیل‌ که فشرده‌ست دماغ هوست

    قطره نارفته به انداز گهر می‌آیی

    شعله‌ات گو نفسی چند به‌ پرواز تند

    آخر از ضبط نفس در ته پر می‌آیی

    خواب غفلت چقدر گرد پریشان نظری‌ست

    به وطن خفته ز تشویق سفر می‌آیی

    عالمی در نفس سوخته خون می‌گردد

    تا تو یک نالهٔ پرواز اثر می‌آیی

    پایه‌ات آنهمه از خاک نچیده‌ست بلند

    تا کجاها به سر آبله بر می‌آیی

    نفی اوهام ز اثبات یقین خالی نیست

    هر چه شب رفته‌ای از خویش سحر می‌آیی

    آخر از جلوهٔ تحقیق به حیرت زدن‌ست

    وعده وصل است و تو آیینه به بر می‌آیی

    نه دل آیینه و نی دیده تماشا قابل

    حیرت این است ‌که در دل به نظر می‌آیی

    می‌شود هر دو جهان یک مژه آغوش هوس

    تا تو همچون نگه از پرده به در می‌آیی

    بیدل این انجمن شوق فسردنکده نیست

    همچو پرواز به افشاندن پر می‌آیی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha