کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سبکساری‌ست هرگه در نظرها بیدرنگ آیی

    به این جرات مبادا چون شرر مینا به‌ سنگ آیی

    به انداز تغافل نیم رخ هم عالمی دارد

    چرا مستقبل مردم چو تصویر فرنگ آیی

    ز ما و من جهانی شیشه زد بر سنگ نومیدی

    در قلقل مزن چندان که در پای ترنگ آیی

    همه‌ گر جبن باشد از طریق صلح‌ کل مگذر

    چو غیرت تا کجا با هر که پیش آیی به جنگ آیی

    حیا سامانی این ‌مقدار رسوایی نمی‌خواهد

    که چون فواره هر چند آب‌گردی درشلنگ آیی

    خمار، آفت‌کشیها دارد از ساغرکشی بگذر

    که می‌اندیشم از خمیازه در کام نهنگ آیی

    بساط لاف چندین انفعالی درکمین دارد

    حذر زان وسعت دامن ‌که زیر پای لنگ آیی

    کسی با برق بی ‌زنهار فرصت برنمی‌آید

    به افسون نفس تا چند در باد تفنگ آیی

    سخن دردسر است اما متن بر خامشی چندان

    که چون آیینه از ضبط نفس در زیر زنگ آیی

    درآن محفل به ظرف وهم ‌وظن ‌کم می‌رسد فطرت

    مگر گردون شوی تا قابل یک‌ کاسه بنگ آیی

    همین در کسوت وهم است سیر باغ امکانت

    بپوش از هر دو عالم چشم اگر زین جامه تنگ آیی

    به سامانست بیدل عشرتت در خورد همواری

    به سیر این چمن باید روی آیی‌ که رنگ آیی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha