کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دل زد خیال پرتو مهرت سحرگاهی

    چراغان فلک چون صبح کردم خامش از آهی

    چو ماه نو فلک را زیر دست سجده می‌بینم

    نیازم می‌زند ساغر به طاق ابروی چاهی

    بهار آرزو نگذاشت در هر رنگ نومیدم

    ز چشم انتظار آخر زدم‌ گل بر سر راهی

    چه امکان است فیض از خاک من توفان نینگیزد

    غبار سینه چاکان در نظر دارد سحرگاهی

    به بی‌دردی تو هم ای شوق شمعی کشته رو‌شن کن

    ندارد لاله‌زار آفرینش داغ دلخواهی

    ز بس جوش بهار ناکسی افسرد اجزایم

    خزان رنگ هم از من نمی‌بالد پر کاهی

    به جیب هر نفس خون دو عالم آرزو دارم

    که دارد نیش تفتیشی ‌که بشکافم رگ آهی

    طریق کعبه و دیر این قدر کوشش نمی‌خواهد

    به طوف خانهٔ دل‌ کوش اگر پیدا شود راهی

    جهان کثرت اظهار غرورت برنمی‌دارد

    ز سامان ادب مگذر پر است این لشکر از شاهی

    مگو بیدل سپند ما دل آسوده‌ای دارد

    تسلی هم درین محفل به آتش می‌تپد گاهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha