کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بسکه بی روی تو خجلت‌ کرد خرمن زندگی

    بر حریفان مرگ دشوارست بر من زندگی

    با چنین دردی ‌که باید زیست دور از دوستان

    به‌ که نپسندد قضا برهیچ دشمن زندگی

    کاش در کنج عدم بی درد سر می‌سوختم

    همچو شمعم‌ کرد راه مرگ روشن زندگی

    خجلت عشق و وفا، یأس و امید مدعا

    عالمی شد بار دل زین بارگردن زندگی

    بی‌نفس گردیدن از آفات ایمن می‌کند

    آن چراغی راکه دارد زیر دامن زندگی

    تشنهٔ آبی نباید بود کز سر بگذرد

    می‌شود آخر دم تیغ ازگذشتن زندگی

    فرصت ‌آوارگی هم یک دو گردش بیش نیست

    تا به‌ کی دارد چو سنگت در فلاخن زندگی

    هرکه می‌بینی دکان آرای نازی دیگرست

    زین قماش پوچ یعنی باب مردن زندگی

    تا کجا همکسوت طاووس خواهی زیستن

    بیخبر در آبت افکنده‌ست روغن زندگی

    گه به منظر می‌فریبد گه به بامت می‌برد

    می‌کشد تا خانهٔ‌گورت به هر فن زندگی

    دستگاه ناله هم ای کاش مدّی می‌کشید

    چون سپندم سوخت داغ نیمه شیون زندگی

    شبنم انشا بود بیدل خجلت پرواز صبح

    برکفن زد تا عرق‌ کرد از دویدن زندگی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha