کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به ما و من غلو دارد دنی تا فطرت عالی

    جهان تنگ آسودن دل پر می‌کند خالی

    نقوش وهم و ظن در هر تأمل می‌شود باطل

    خط پارینه باید خواندن از تقویم امسالی

    نفس سحر چه مضمون بر دماغ هوش می‌خواند

    که عمری شد ز هوشم می‌برد این مصرع خالی

    در آن وادی که مخمور نگاه او قدم ساید

    دماغ آبله بالد قدح در دست پامالی

    به هر واماندگی سعی ضعیفان در نمی‌ماند

    فسردن می‌شود پرواز رنگ از بی پر و بالی

    نمی‌دانم ز شرم فوت فرصت کی برون آیم

    عرق عمریست بر پیشانی‌ام بسته‌ست غسالی

    به بازار هوس شغل چه سودا داشتم یارب

    زیان و سود رفت و مانده برجا ننگ دلالی

    جهان بی‌اعتبار افتاد از لاف دنی طبعان

    نیستان پشم می‌بافد ز شیر و گربهٔ قالی

    شکوه عالم موهوم را با ما چه سنجد کس

    هجوم ذره گر قنطار چیند نیست مثقالی

    به این تسلیم بار نیک و بد تا کی کشم بیدل

    سیه‌گردید همچون شانه دوش من ز حمالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha