کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جز عافیتم نیست به سودای تو ننگی

    ای خاک برآن سرکه نیرزید به سنگی

    انجام خرام تو شکار افکن دل بود

    ازسرو، چمن هم به جگر داشت خدنگی

    مخمور لبت ‌گر چمنش نشئه رساند

    در شیشهٔ یک غنچه نماند می رنگی

    محو است در آیینهٔ تمکین تو شوخی

    چون معنی پرواز شرر در دل سنگی

    تا طرح تبسم فکنی چین جبین است

    در لطف و عتابت نتوان یافت درنگی

    در عالم ایجاد مسلم نتوان زیست

    هر دل المی دارد و هر آینه رنگی

    در دیدهٔ عبرت اثر دام حوادث

    خفته‌ست به زیر پر طاووس‌، پلنگی

    خوش باش به پیری چو زکف رفت شبابت

    گر زمزمهٔ نی نبود، نوحهٔ چنگی

    آن مشهد نیرنگ‌ که صبح است دلیلش

    زخم نفسی دارد و خونریزی رنگی

    فریادکه در سرمه نهفتند خروشم

    بشکست دل اما نرسیدم به ترنگی

    عمریست‌که چون اشک قفا باز نگاهم

    با برق سواران چه‌کند کوشش لنگی

    در دیدهٔ ابنای زمان چند توان زیست

    مکروهتر از صورت ایمان به فرنگی

    تا خون‌که ساغرکش آرایش نازست

    از رنگ حنا می‌رسد آیینه به چنگی

    بیدل نی‌ام آزاد به رنگی‌ که ز تهمت

    برچشم شرارم مژه بندد رگ سنگی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha