کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز نیرنگ خیال طفل شوخ شعله در چنگی

    شرر حواله گردیده‌ست تا گردانده‌ام رنگی

    تجلی صیقا دیدار چون آیینه‌ام اما

    نمی‌باشد به نابینایی حیرانی‌ام زنگی

    تلاش لازم افتاده‌ست ساز زندگانی را

    سری بر سنگ می‌باید زدن بی صلحی و جنگی

    چو صبح اظهار ناکامی‌ست سامان بهار من

    ز پرواز غباری چند پیدا کرده‌ام رنگی

    دو عالم می‌توان از یک نگاه‌ گرم طی‌کردن

    تک و تاز شرر نی جاده می‌خواهد نه فرسنگی

    فضای وادی امکان ندارد گردی از الفت

    همان چین است اگر خاری به دامانت زند چنگی

    ببال ای آه نومیدی که از افسون افسردن

    تپشها خون شد اما کرد ایجاد دل تنگی

    ز یاس قامت خم‌گشته بر خود نوحه‌ای دارم

    پریشان‌ کرده‌ام در مرگ عشرت‌ گیسوی چنگی

    زبان‌اضطراب اشک‌نومیدم که می‌فهمد؟

    شکستم شیشه‌ای اما نبردم بوی آهنگی

    چرا برخود ننازد چهره پرداز نیاز من

    شکستی طره ‌تا بستی به روی حال من‌ رنگی

    ز طبع ما درشتی برد یاد رفتگان بیدل

    خرام ناله‌ها نگذاشت درکهسار ما سنگی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha