کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرمایهٔ اظهار بقا هیچکسی کن

    پرواز هما یمن ندارد مگسی کن

    تا محو فنا نیست نفس ناله فشان باش

    تا قافله آرام پذیرد جرسی‌ کن

    افروختنت سوختنی بیش ندارد

    گر رشتهٔ شمعی نتوان ‌گشت خسی ‌کن

    درکوچهٔ بیباکی هر طبع غباری‌ست

    کس مصلح‌ کس نیست تو برخود عسسی کن

    بی‌کسب هوس‌ کام تمنا نتوان یافت

    گیرم همه تن عشق شدی بوالهوسی کن

    چون شمع نگاهم نفس شعله فروشی‌ست

    ای سرمه بجوش از من و فریاد رسی کن

    کثرت ز تخیلکدهٔ وهم خیالی‌ست

    یک را به تصنع عدد آوازه سی کن

    هر جا رسد اندیشه ادبگاه حضور است

    تا باد چراغی نشوی بی‌نفسی کن

    بیدل چو نگه رام تعلق نتوان شد

    گو اشک فشان دانه و حیرت قفسی کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha