بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۳: سرمایهٔ اظهار بقا هیچکسی کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرمایهٔ اظهار بقا هیچکسی کن پرواز هما یمن ندارد مگسی کن تا محو فنا نیست نفس ناله فشان باش تا قافله آرام پذیرد جرسی کن افروختنت سوختنی بیش ندارد گر رشتهٔ شمعی نتوان گشت خسی کن درکوچهٔ بیباکی هر طبع غباری ست کس مصلح کس نیست تو برخود عسسی کن بی کسب هوس کام تمنا نتوان یافت گیرم همه تن عشق شدی بوالهوسی کن چون شمع نگاهم نفس شعله فروشی ست ای سرمه بجوش از من و فریاد رسی کن کثرت ز تخیلکدهٔ وهم خیالی ست یک را به تصنع عدد آوازه سی کن هر جا رسد اندیشه ادبگاه حضور است تا باد چراغی نشوی بی نفسی کن بیدل چو نگه رام تعلق نتوان شد گو اشک فشان دانه و حیرت قفسی کن بیدل دهلوی