کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در جنون جوش سویدا تنگ دارد جای من

    چشم آهو سایه افکنده‌ست بر صحرای من

    از هوا پروردگان نوبهار وحشتم

    چون سحر از یکدگر پاشیدن است اجزای من

    ناتوانیهای موجم کم نمی‌باید گرفت

    رو به ناخن می‌کند بحر از تپیدنهای من

    یکسر مویم تهی ازگریه نتوان یافتن

    چشمی و ‌اشکی است همچون شمع‌ سر تا پای من

    گاه اشک یأس وگاهی ناله عریان می‌شود

    خلعت دل در چه‌کوتاهی ‌ست بر بالای من

    شبنم وحشت‌کمین الفت‌پرست رنگ نیست

    چشمکی دارد پری درکسوت مینای من

    بسکه جولانگاه شوقم اضطراب آلوده است

    جاده یکسر موج سیلابست در صحرای من

    سایه در دشتی‌که صد محمل تمنا می‌کشد

    می‌روم از خویش و امیدی ندارم وای من

    سیر دیر و کعبه جز آوارگیهایم نخواست

    شد هواگیر از فشار این مکانها جای من

    بی‌رخت آیینهٔ نشو و نماگم‌کرد و سوخت

    چون نگه در پردهٔ شب‌، روز ناپیدای من

    سرکشیدنهای اشکم‌، غافل از عجزم مباش

    آستان سجده می‌آراید استغنای من

    غوطه درآتش زدم چون شمع و داغی یافتم

    این‌ گهر بوده‌ست بیدل حاصل درباب من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha