کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز خودداری نفس می‌زد تب و تاب چراغ من

    در آتش تاختم چندان‌که شد هموار داغ من

    سواد عالم اسباب ‌کو صد دشت پردازد

    تغافل ‌کم فضایی نیست در کنج فراغ من

    گل جمعیت رنگم پریشان ‌کرد ناکامی

    مگر گرد سرت ‌گردم ‌که بندد دسته باغ من

    خیالت در دل هر ذره گم کرده‌ست اجزایم

    غبار خود شکافد هرکه می‌خواهد سراغ من

    اگر صد سال چون یاقوت خورشیدم به سرتابد

    نگه در سایهٔ مژگان نخواباند چراغ من

    به‌پاس نشئهٔ عجز از تعلق برنمی‌آیم

    مباد از چیدن دامن بلند افتد دماغ من

    به هر بوس و پیامم سرفرود آید چه حرف است این

    تو تا نگشوده‌ای لب ‌کج نمی‌گردد ایاغ من

    چه نیرنگ است بیدل برق دیرستان الفت را

    که من می‌سوزم و بوی تو می‌آید ز داغ من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha