کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا به شوخی نکشد زمزمهٔ ساز نگاه

    مردمک شد ز ازل سرمهٔ آواز نگاه

    در تماشای توام رنگ اثر باختن است

    همچو چشمم همه تن ‌گرد تک و تاز نگاه

    گر همه آب بود آینه بینایی‌کو

    نرسد اشک به‌کیفیت انداز نگاه

    دیگر از عاقبت تشنهٔ دیدار مپرس

    هست از خویش برون تاختن ناز نگاه

    همچو شمعی‌که‌کند دود پس از خاموشی

    حسرتت زمزمه‌ای می‌کشد از ساز نگاه

    طوبی از سایهٔ ناز مژه‌ام می‌بالد

    چقدر سرو توام کرده سرافراز نگاه

    مشق جمعیت دل قدرت دیگر دارد

    بر فسلک نیز نلغزید رسن باز نگاه

    غم اسباب تعلق نکشد صاحب دل

    مژه صیقل نزند آینه پرداز نگاه

    گرد غفلت مشکافید که در عرصهٔ رنگ

    بی‌نشانی‌ست خطای قدرانداز نگاه

    چون شرارم چقدر محمل ناز آراید

    یک تپش‌گرد دل و یک مژه پرواز نگاه

    بیدل از نور نظر صافی دل مستغنی‌ست

    کسب بینش نکند آینهٔ ناز نگاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha