کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ماییم و گرد هستی حرمان دمیده‌ای

    چون صبح آشیانهٔ رنگ پریده‌ای

    در دامن خیال تو دارد غبار ما

    بی‌دست و پایی به ثریا رسیده‌ای

    بر گریه‌ام نظر کن و از حسرتم مپرس

    عرض گداز صد نگهست آب دیده‌ای

    غافل مباد وصل ز فریاد انتظار

    چشمی گشوده‌ایم به حرف شنیده‌ای

    عبرت ز انجم و فلکم عرضه می‌دهد

    جوشی به کلک پیکر افعی‌ گزیده‌ای

    آسودگی سراغ ره عافیت نداشت

    دستی زدم چو رنگ به دامان چیده‌ای

    دارد محبت از دل بی مدعای من

    نومیدیی به خون دو عالم تپیده‌ای

    امروز بی تو ریگ بیابان حسرت‌ست

    اشکم‌ که داشت بوی دل آرمیده‌ای

    بازآ که دارم از نگه واپسین هنوز

    ته جرعه‌ای به شیشهٔ رنگ پریده‌ای

    هر چند خاک من چو سحر باد برده است

    دارم هنوز رنگ گریبان دریده‌ای

    بیدل حضور خاتم ملک جمت بس است

    پیشانی شکسته و دوش خمیده‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha