بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۴۸: ماییم و گرد هستی حرمان دمیدهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماییم و گرد هستی حرمان دمیده ای چون صبح آشیانهٔ رنگ پریده ای در دامن خیال تو دارد غبار ما بی دست و پایی به ثریا رسیده ای بر گریه ام نظر کن و از حسرتم مپرس عرض گداز صد نگهست آب دیده ای غافل مباد وصل ز فریاد انتظار چشمی گشوده ایم به حرف شنیده ای عبرت ز انجم و فلکم عرضه می دهد جوشی به کلک پیکر افعی گزیده ای آسودگی سراغ ره عافیت نداشت دستی زدم چو رنگ به دامان چیده ای دارد محبت از دل بی مدعای من نومیدیی به خون دو عالم تپیده ای امروز بی تو ریگ بیابان حسرت ست اشکم که داشت بوی دل آرمیده ای بازآ که دارم از نگه واپسین هنوز ته جرعه ای به شیشهٔ رنگ پریده ای هر چند خاک من چو سحر باد برده است دارم هنوز رنگ گریبان دریده ای بیدل حضور خاتم ملک جمت بس است پیشانی شکسته و دوش خمیده ای بیدل دهلوی