کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مکش رنج تأمل‌ گر زیان خواهی و گر سودی

    درنگ عالم فرصت نمی‌باشد کم از دودی

    جهان یکسر قماش کارگاه صبح می‌بافد

    ندارد این ‌کتان جز خاک حسرت تاری و پودی

    خیال آباد امکان غیر حیرت بر نمی دارد

    بساط خودنماییها مچین بر بود و نابودی

    درین گلزار کم فرصت کدامین صبح و کو شبنم

    عرقها می‌شمارد خجلت انفاس معدودی

    خیال آشیان نوبهار کیست حیرانم

    که می‌بالد ز چشمم حیرت بوی‌ گل اندودی

    شکرخند کدامین غنچه یارب بسملم دارد

    که چون صبحم سراپا پیکر زخم نمکسودی

    از این سودا که من در چارسوی نُه فلک دارم

    همین در سودن دست ندامت دیده‌ام سودی

    به هر سو بنگری دود کباب یاس می‌آید

    به غیر از دل ندارد مجمر کون و مکان عودی

    تو هم‌در آرزوی سیم و زر زنار می‌بندی

    مکن طعن برهمن‌ گر کند از سنگ معبودی

    علاج زندگی بی نیستی صورت نمی‌بندد

    چو زخم صبح دارم در عدم امید بهبودی

    به چندین داغ آهی از دل ما سر نزد بیدل

    چراغ لالهٔ ما نیست تهمت قابل دودی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha