کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمی‌باشد دل مایوس بی‌کیفیت نازی

    پری زین بزم دور است‌، ای شکست شیشه آوازی

    به تسکین دل بیتاب ما عمری‌ست می‌خندد

    شرر خو لعبتی در خانمانها آتش اندازی

    به یاد نیستی رفتیم از افسون خود رایی

    نبود آیینهٔ ما جز غبار شعله پروازی

    تو خواهی نوبهارش خوان و خواهی فتنهٔ محشر

    ز مشت خاک ما خواهد دمیدن شوق گلبازی

    درین عصر از تمیز ماده و نر داغ شد فطرت

    جهان پر می‌زند در سایهٔ بال غلیوازی

    خران پر بیحسند از فهم انداز گل اندامان

    مگر زین انجمن خیزد لگد سرمایهٔ نازی

    نزاکت بر خموشی بسته است آیین این محفل

    لب از هم وا مکن تا نگسلانی رشتهٔ سازی

    درین صحرا ندانم آشیان من کجا باشد

    غبار بی پر و بالم ستم فرسای پروازی

    به ناموس محبت پیکرم را کرد خاکستر

    که دودی پر نیفشاند از چراغ چشم غمازی

    ز سعی هرزه چون خورشید روز خود سیه کردم

    بر انجامم مگر خندد چراغ گریه آغازی

    شبی از گوشهٔ چشم عدم غافل شدم بیدل

    هنوزم گوش می‌مالد پیام سرمه آوازی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha