بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۰۸: نمیباشد دل مایوس بیکیفیت نازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی باشد دل مایوس بی کیفیت نازی پری زین بزم دور است ، ای شکست شیشه آوازی به تسکین دل بیتاب ما عمری ست می خندد شرر خو لعبتی در خانمانها آتش اندازی به یاد نیستی رفتیم از افسون خود رایی نبود آیینهٔ ما جز غبار شعله پروازی تو خواهی نوبهارش خوان و خواهی فتنهٔ محشر ز مشت خاک ما خواهد دمیدن شوق گلبازی درین عصر از تمیز ماده و نر داغ شد فطرت جهان پر می زند در سایهٔ بال غلیوازی خران پر بیحسند از فهم انداز گل اندامان مگر زین انجمن خیزد لگد سرمایهٔ نازی نزاکت بر خموشی بسته است آیین این محفل لب از هم وا مکن تا نگسلانی رشتهٔ سازی درین صحرا ندانم آشیان من کجا باشد غبار بی پر و بالم ستم فرسای پروازی به ناموس محبت پیکرم را کرد خاکستر که دودی پر نیفشاند از چراغ چشم غمازی ز سعی هرزه چون خورشید روز خود سیه کردم بر انجامم مگر خندد چراغ گریه آغازی شبی از گوشهٔ چشم عدم غافل شدم بیدل هنوزم گوش می مالد پیام سرمه آوازی بیدل دهلوی