بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۰۶: تا به شوخی نکشد زمزمهٔ ساز نگاه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به شوخی نکشد زمزمهٔ ساز نگاه مردمک شد ز ازل سرمهٔ آواز نگاه در تماشای توام رنگ اثر باختن است همچو چشمم همه تن گرد تک و تاز نگاه گر همه آب بود آینه بینایی کو نرسد اشک به کیفیت انداز نگاه دیگر از عاقبت تشنهٔ دیدار مپرس هست از خویش برون تاختن ناز نگاه همچو شمعی که کند دود پس از خاموشی حسرتت زمزمه ای می کشد از ساز نگاه طوبی از سایهٔ ناز مژه ام می بالد چقدر سرو توام کرده سرافراز نگاه مشق جمعیت دل قدرت دیگر دارد بر فسلک نیز نلغزید رسن باز نگاه غم اسباب تعلق نکشد صاحب دل مژه صیقل نزند آینه پرداز نگاه گرد غفلت مشکافید که در عرصهٔ رنگ بی نشانی ست خطای قدرانداز نگاه چون شرارم چقدر محمل ناز آراید یک تپش گرد دل و یک مژه پرواز نگاه بیدل از نور نظر صافی دل مستغنی ست کسب بینش نکند آینهٔ ناز نگاه بیدل دهلوی